نوازش...
منو حالا نوازش کن
که این فرصت نره از دست
شاید این آخرین باره ...
که این احساس زیبا هست
منو حالا نوازش کن
همین حالا که تب کردم
اگه لمسم کنی شاید،به دنیای تو برگردم
هنوزم میشه عاشق بود
تو باشی کار سختی نیست
بدون مرز با من باش
اگر چه دیگه وقتی نیست
نبینم این دمه رفتن ،تو چشمات غصه می شینه
همه اشکاتو می بوسم
می دونم قسمتم اینه...
تو از چشمای من خوندی
که از این زندگی خستم
کنارت اونقدر،آرومم
که از مرگ هم نمی ترسم
تنم سرده ،ولی انگار تو دستای تو آتیشه
خودت پلکامو می بندی و این قصه تموم میشه...
Ebi
برچسبها: عکس بغل کردن دختر و پسر, عشق, داستان, داستان عاشقانه, داستان عشق, خیانت, دل نوشته, عاشقانه, متن های عاشقانه, عکس های عاشقانه, عشق, آغوش عشق, خیانت, تنهائی, جدایی, داستان کوتاه و جالب, داستان عاشقانه, داستان گریه آور, داستان کوتاه, دل نوشته, ربیع الاول, ياد, عادت, دوس داشتن, مراقبت کردن, ماه, ستاره ها, اشتباه , غرور, شمع امید, خرد شدن, له کردن, , دروازه ی جهنم, رمان دروازه ی جهنم , آهنگ نرو, ایوان و بنجامین, غریبگی, تنها گذاشتن, نامه , لحظه های سرد, علیرضا روزگار, آهنگ لحظه های سرد , من سردم است, فروغ فرخزاد, , حضرت زینب(س), باند بقیه اش, محمد رسولی, قصه , دیکته ی روزگار, صفر, منتظر, صدا, نشانه ی خاص , رمان یادگار عشق , تردید , صبر, ماندن, بخشیدن, راه رفتن, سرنوشت , جملات ناب, مرا بپذیر, بی انصاف, روز مادر, مادر زیباترین تابلوی آفرینش , آهنگ نوازش از ابی,